وقتی از دست فرزندانت یا همسرت دلخوری متن زیرو بخون و بهش عمل کن… 

ازش دلخوری، اذیتت می کنه ، دیگه طاقتت طاق شده
باشه قبول
ولی برای ی لحظه ام که شده دنیارو بدون اون تصور کن
نگو طوری نمیشه چشماتو ببند و با تمام وجود به نبودش فکر کن
حالا دیدی چقدر دلتنگش می شی؟
حالا الان که یکم آتیشت خوابید و آروم شدی بشین به خاطرات خوبتون یا کارای خوبی که اون آدم انجام داده فکر کن
برای این کار نیاز به تمرکز و آرامش داری پس خیلی سریع نگو هیچ خاطره ی خوبی نیست
چشماتو ببند و” خوب فکر کن”
اگه همه ی کارایی که بالا گفنمو مو به مو انجام داده باشی حتما آروم شدی
حالا اگه گفتی وقته چیه…
وقته اینکه مثل دو تا آدم متمدن و آروم بشینید باهم حرف بزنید
نکته هایی با تو حرفات رعایت کنی تا به نتیجه برسی:
وقتی باهاش حرف بزن که که حال جفتتونم خوب باشه
وقتی میگی تو طرف مقابلت گارد می گیره
یادت باشه جملاتت رو با واژه ی من شروع کنی
اینم بدون که همیشه ۱۰۰% حق با تو نیست به طرف مقابلتم اجازه بده از سهم خودش دفاع کنه
این حق هر آدمی که از خودش دفاع کنه
انتظاراتتو بگو و منظر شنیدن تقاضاهای طرف مقابلتم باش
اگه دیدی همه ی اتنظاراتت برآورده نمیشه فقط ی سوال از خودت بپرس
آیا خود من همیشه انتظار همه ی آدمارو برآورده می کنم؟
نمیخام بگی تا جایی که در توانمه چون همیشه همه چیز در توانت نیست پس به بقیه ام این حقو بده کارهایی رو انجام بدن که در توانشونه و از جانب اونا تصمیم نگیر.


 وقتی استرس داری متن زیرو بخون و طبق اون عمل کن …

نمی دونم الان چه حالی داری شاید فشارت بالا رفته باشه شاید قلبت داره از سینه ت بیرون می زنه یا شایدم مدام مثل گنجشک این طرفو اون طرف میری
هر حالی که داری بدون داری شدیدا به جسم و روحت صدمه می زنی
آدم عاقلم خودش به خودش آسیب نمیزنه
ازون جایی که می دونم می خوای بگی استرس من انقد شدید هست که به این راحتی ازش خلاص نمیشم بهت ی تخفیفی میدم
برای خودت وقت بگیر از همین الان “فقط یک ربع” بشین به فکر مزاحمت که مثل زنبور داره مختو سوراخ می کنه فکر کن
بعد یک ربع زود از جات بلند شو و اون محلی که داشتی فکرای بد می کردی رو ترک کن
حالا هر کاری که میگم مو به مو انجام بده و همه ی شرایطو فراهم کن تا راحت شی:
برو ی جایی که همیشه بهت آرامش میده ی آهنگ آروم بزار
۳ تا نفس عمیق بکش(فکر کن تو شکمت ی بادکنک هست با بینی بادش کن با دهان بادشو خالی کن)
حالا نوبت اینکه دراز بکشی البته هر طور راحتی می تونی بشینی و به تک تک اعضای بدنت هر کدوم ۵ ثانیه فکر کنی (ابرو، چشم،فک، گردن، شانه، دستها، قفسه ی سینه، شکم، لگن، ران پا، ساق پا)
ترتیب مهم نیست نمی خوام با فکر کردن به ترتیبش استرست بیشتر شه فقط همه رو انجام بده.
دفعه اول شاید لازم باشه از رو برگه نگاه کنی اما دفعات بعد دستت میاد باید چی کار کنی و اون موقع ست که تاثیرشو با تمام وجود احساس می کنی
حین اینکه داری به عضلاتت فکر می کنی به خودت بگو مثلا عضلات دستم داره آروم و آروم تر میشه، احساس سنگینی می کنم، تو دستم هیچ فشاری رو احساس نمی کنم…
جملات بالا رو برای هر کدوم از اعضای بدنت استفاده کن
ی اسکن ی دقیقه ای از بدنت بگیر
اگه گفتی اسکن چیه؟
یعنی تو ی دقیقه هر سفتی ای هنوز تو بدنت هست از بین ببری و عضلاتتو تا جایی که میتونی شل کنی .
حالا که احساس آرامش می کنی می خوام ی سوال از خودت بپرسی
آیا این بدترین اتفاقی که که تا حالا برام افتاده یا خواهد افتاد؟
برای جواب به این سوال بدترین اتفاقی که تو ذهنت هست و همیشه ازش وحشت داری رو تصور کن و با این اتفاق مقایسه ش کن
مطمئنم الان دوست داری هزار بار خدارو شکر کنی.

 


 وقتی احساس تنهایی می کنی: 

اول اینو بدون هیچکی با وجود خدا تو دنیا تنها نیست .

حالا که وجود خدا رو با تمام وجودت احساس کردی پاشو و ی آبی به دستتو صورتت بزن تا از کسلی دربیای

حالا که سرحال شدی چای خوش رنگ و دبش  بریزو خودتو به نوشیدن ی چای عالی و ی خوراکی خوشمزه دعوت کن

اگر ی دوست خوب داری که می تونی تنهاییتو باهاش پر کنی حتما برو سراغش اگر همچین دوستی نداری اصصصلا غصه نخور خودت بهترین دوست خودت باش  اگه توانشو داری پاشو برو بیرون ی قدم بزن اگرم نه وقت رو کردن هنرهاته از آشپزی بگیر تا بافتنی  هرکاری که بلدی رو کن می تونی هنرهاتو هدیه کنی به دوستات یا بچه های گلت

اینطوری هم خودتو خوشحال کردی هم اونارو.


 وقتی درد و بیماری رنجورت کرده: 

اول از همه باید بیماریتو با دلو جون قبول کنی.

می دونم الان می پرسی مگه همچین چیزی میشه؟

جواب من اینکه بله خوبم میشه

خودتم می دونی که چه بخوای چه نخوای این بیماری بیخ ریش خودته پس به جای آه و ناله و غرغر کردن که هم خودتو کلافه می کنه هم بقیه یکم باهاش مهربون تر باش

حالا بهت میگم چه جوری…

مثلا اگه پات درد می کنه بشین باهاش حرف بزن اونم بخشی از وجودته مطمئن باش حرفاتو می فهمه

“بهش بگوی عمر در خدمت من بودی منو هر جا دوست داشتم برم بردی حالا اصلا نگران نباش تا جایی که بتونم ازت مراقبت می کنم و بهش قول بده که کارایی که اذیتش می کنه انجام ندی و هر کاری از دستت بر میاد برای بهبودیش انجام بدی”

حالا که قشنگ حرفاتو  زدی برو ی جای آروم بشین چند تا نفس عمیق بکش

به اعضای سالم بدنت از نوک سر تا نوک پا فکر کن و به خاطر سلامتشون از خدا قدردانی کن

حالا میبینی که اعضای سالمت خیلی بیشتر از مریضیاتن

به نظر من که حسسسابی جای شکر داره.


وقتی خاطرات گذشته اذیتت می کنه: 

همه ی آدما بلااستثنا روزهای تلخ و شیرینی رو پشت سر گذاشتن پس  این که فک کنی تنها تو گذشته ی تاریکی داشتی سخت در اشتباهی اگه خیال می کنی من اشتباه می گم ی ذره واسه شنیدن درد و دل آدما وقت بزار تا به حرف من پی ببری

اما اشتباه بزرگ ما اینه که روزای قشنگمون رو با خاطرات تلخ گذشته تباه می کنیم

برای اینکه از شر خاطرات تلخ رها بشی…

اول از همه ی کاغذو قلم بردار و هر خاطره ای که اذیتت می کنه رو توش بنویس

حین نوشتن نامه می تونی گریه کنی ، داد بزنی هر کاری دوست داری بکن و از هیچ کس خجالت نکش

البته نیم ساعت بیشتر وقت واسه گریه کردن  وقت نداری

حالا که وقتت تموم شد نامه رو بزار جلوت و نگاش کن

از خودت بپرس کاری از دستت بر میاد که گذشته رو عوض کنی؟

پس بیشتر از این خودتو اسیر خاطرات تلخت نکن

خاطرات بد مثل ی گاری سنگین و سیاه میمونه که شما ناخودآگاه هر روز تو سربالایی زندگی با خودتون حملش می کنید

این صحنه رو تو ذهنتون تصور کنید و رهاش کنید خودتون رو سبک کنید

حالا وقتشه تمام نوشته هاتو با  تمام قدرت پاره کنی و هر کاری که دوست داری باهاشون بکنی میتونی بسوزونیش می تونی مچاله ش کنی و برای همیشه دورش بندازی

با صدای بلند بگو”فقط  و فقظ به خاطر آرامش خودم رهات می کنم چون من بعد از این همه سختی استحقاق آرامش رو دارم”

 

 

ديدگاه خود را ارسال كنيد

×

Powered by WhatsApp Chat

× چگونه می‌توانم به شما کمک کنم؟